ادبیات نظری تحقیق ماهیت نمایندگی مجلس
ماهيت نمايندگي مجلس
مبحث اول : مفهوم و ماهيت نمايندگي
هر چند مردم سالاري را به مردم سالاري مستقيم و غير مستقيم و نيمه مستقيم ، تقسيم مينمايند ، ولي برخي دموکراسي مستقيم را که در آن مردم بلاواسطه در امور سياسي خود مشارکت مينمايند ، نه يکي از انواع دموکراسي بلکه جوهرة آن محسوب مينمايند و مردم سالاري غير مستقيم را ـ که طي آن مردم نه به صورت بدون واسطه بلکه توسط نمايندگان خود در سرنوشت سياسي اجتماعي خويش دخالت مينمايند ـ دموکراسي مجازي معرفي ميکنند .
ژان ژاک روسو ـ متفکر فرانسوي ـ از اين دسته انديشوران است و با قدرت بر دموکراسي مبتني بر نماينده سالاري تاخته و معتقد است که مردم با انتخاب واسطههايي به نام « نماينده » ديگر حضور و نقشي در تعيين سرنوشت جامعة سياسي خود ندارند .
به اعتقاد او اينکه مردم امور خود را به نمايندگاني ميسپرند نشان نبود و يا کمي حس وطن دوستي است . او مينويسد :
اساس حق حاکميت ، ارادة عمومي است و ارادة عمومي نميتواند نماينده داشته باشد ... بنابراين نمايندگان ملت وکلاي ملت نيستند و نميتوانند باشند ... به محض اينکه ملتي براي خود نمايندگاني انتخاب ميکند ديگر آزاد نيست ، ديگر وجود ندارد .
اما در مقابل ، برخي ديگر از انديشمندان چون منتسکيو به دلايلي دموکراسي غير مستقيم را اجتناب ناپذير دانسته و معتقدند که هر چند ملت قدرت قانونگذاري دارد ، ولي به دلايلي مانند پراکندگي جغرافيايي و کثرت جمعيتي و دشواري اعمال مستقيم حق حاکميت توسط هر يك از افراد جامعه ، بايد به دموکراسي نماينده سالار روي آورد :
دخالت ملت در امر حاکميت بايد فقط محدود به انتخاب نمايندگانش شود چيزي که در حوزة توانايي ملت است . ظاهراً نخستين بار توماسهابز مفهوم « نمايندگي » در مفهوم سياسي ـ حقوقي را مطرح نمود که طبق آن ، حکومت مبتني بر نمايندگي ، حکومتي است که به خواست مردم تشکيل شده است ، با قطع نظر از اينکه سلطنتي ، موروثي و يا داراي مجلس حاکمه باشد .
البته مشخص است که اين تعريف از سويهابز نميتواند دقيق باشد و بايد بر مبناي اصول سياسي مخصوصاً با توجه به کتاب لوياتان وي تفسير و تبيين گردد . همچنان که مشخص است ، بر خلاف تعريف او حکومت مبتني بر نمايندگي ، حکومتي است که داراي مجلسي با نمايندگان منتخب مردم بوده که قانونگذاري را بر عهده دارند . در عصر حاضر ، پارلمان ( مجلس نمايندگان ) جلوة بارز دموکراسي است و نمايندگان وظايف و اختيارات مهمي را بر عهده دارند .
واژة نماينده در لغت به معناي « آنکه مينمايد و هويدا ميکند ، نشان دهنده و ...» است . اصل و ريشة فعل نمايندگي کردن نيز به هنر اشاره ميکند ، چنانکه بازي يک نمايشنامه به لحاظ معنوي به معناي نمايندگي کردن شخصيتهاي آن از طريق بازيگران است .
اما در تعريف نمايندگي به معناي عام حقوقي گفتهاند : « نماينده ، عنوان کسي است که عملي حقوقي براي ديگري و به نام او کند »